النا شاهزاده ی کوچولوی مامانیالنا شاهزاده ی کوچولوی مامانی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

تعطیلات عید 1392

1392/8/14 1:15
1,321 بازدید
اشتراک گذاری

بیشتر روزا خونه بودیم...

این عکس النا خانمی، روز اول فروردین:

سال نو مبارک دخترم

- پنجم فروردین النا برای اولین بار به تلویزیون و کارتون علاقه نشون داد کارتون oggy و بعدش هم یه کم pooh رو نگاه کرد و وقتی خندید من حسابی سر ذوق اومدم روی میز براش تخت پادشاهی! درست کردم و یکی از سی دی های baby einstein رو گذاشتم که ببینه ! پلک هم بزور میزد دخترم! خیلی بامزه بود! به مامان زنگ زدم و آمار دادم چند دقیقه بعد مامان و ساناز و المیرا اومدن خونمون و وقتی النا رو در حال تماشای کارتون دیدن اونم با اونهمه توجه و دقت کلی غش و ضعف کردن براش!

اولین بار که النا کارتون تماشا کرد:

اولین بار که النا کارتون تماشا کرد- 5 فروردین

- ششم فروردین مراسم هفتم عزیزِ امیرعلی بود و رفتیم مسجد.خانمی سحرخیز شده بود..

صبح ششم فروردین- خانمی سحرخیز شده بود

النا توی ماشین، عاشق اینه که از شیشه ی پشت خیابون و ماشینها رو نگاه کنه!:

النا توی ماشین- همش دوست داره از شیشه ی پشت، خیابونو نگاه کنه

- هفتم فروردین مامانینا رفتن سفر (تبریز) و اصرار داشتن که منو النا هم بریم که چون النا دو ماهه بود و ممکن بود توی راه اذیت بشه یا خدایی نکرده مریض بشه نرفتم ، امیرعلی هم که سرکار بود یه 3-4 روزی بیشتر اوقات با دخترم تنها بودیم.

النا بعد از کلی آب بازی و حمام:

بعد از کلی آب بازی و حمام- هفتم فروردین

- دوازده فروردین النا از محیط ایزوله خارج شد و دیگه بهش کلاه و دستکش نمی پوشونم.

شیکر مامان:

شیکرِ مامان.. 

النا ، مورچه و جین واوا (قورباغه):

النا با مورچه و جین واوا(قورباغه)

 

- سیزده بدر هم جایی نرفتیم و توی حیاط خونه ی مامان گلناز بودیم، امیرعلی هم یه جوجه کباب اساسی برامون درست کرد، عزیز و آبابا هم آمدن پیشمون و خوش گذشت.. النا اولین نتیجه ی عزیز و اباباست و خیلی دوستش دارن، آبابا که کلاً بی بی سیتر منه! (baby sitter) اصلاً النا رو زمین نمیذاره وقتی میاد من از فرصت استفاده میکنم و به کارام میرسم ! یه صحبتهایی هم کردیم شاید باهاش قرارداد ببندیم!! خنده

النا و بی بی سیتر حرفه ایش آبابا- سیزده بدر ٩٢ :

النا و بی بی سیتر حرفه ایش! آبابا - سیزده بدر

النا گلدونای حیاط مامانی گلنازشو خیلی دوست داره و گاهی که کلافه میشه میبریمش تا گلها رو ببینه:

گلناز گاردن:

گلدونای مامانی گلناز

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به می باشد