النا شاهزاده ی کوچولوی مامانیالنا شاهزاده ی کوچولوی مامانی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

تو خودت نمره ی بیستی *۲۰* ماهگی

1396/11/21 2:58
494 بازدید
اشتراک گذاری
بیست ماهگی
.
درست همونطور با من رفتار میکنه که من باهاش رفتار میکنم
قاشقشو میبره تو غذاش میده به من بهم میگه جانم
.
به من میگه مامان اِناس
بعد میگه اِناسه این ناسه
بعد هم نازم میکنه
.
ازش چیزی رو بپرسم که نظرش مثبت باشه میگه بله مثلا هِنو میخوری؟ بله
ولی اگه جواب منفی باشه
مثلا شام میخوری؟ میگه نه بابا🤗
.
باهاش حرف میزدم گفت هاباش
گفتم چی؟ یواش؟
گفت نه بابا هاباش
چند روز دیگه فرهنگ لغت رو هم به سلیقه خودش ادیت میکنه
.
در مورد محتویات پوشکش سوال میکنم ازش
درست جواب میده که کاری کرده یا نه🤗
.
صبحها منو میبینه میگه به به سلام مامان جونم
.
یه جاهایی رو که بهش میگم نیا مثل داخل حمام یا دستشویی و حیاط و .. میاد داخل بعد به خودش میگه نیا
.
حرفای جدید میزنه
مثلا میگه اُ ما گات
به فنجون میگه ای جون
به هواپیما میگه هَمِی ما
و راجع بهش یه چیزی هم تعریف میکنه که هواپیما اومد و یه صدایی داد و..
میخواد بگه صدا اومد میگه صدا اونه🤔
.
بعضی کلمات رو با چ تموم میکنه جدیدا
مثلا میگفت زینگ حالا میگه زینچ
یا به باباش گفت تبلدت مبارچ🤔
.
یه بارم اومد به من گفت مامان دیلم درد بکنه🤗
.
برنامه خندوانه رو میبینه و با هه هه و ها ها خوندنشون النا هم میخنده
.
سی دی های بانی نی رو خیلی دوست داره و با یکی دوتا از آهنگهاش میخونه مثلا با آهنگ تیک تاک النا هم میخونه تی تا تی تا
.
شعر خوبه آرمین 2afm رو که دوست داشت دیگه حفظ شده میخونه
به من میگه ماما خوبه دستها دوره سی دی بیسار نانا تونیم
شعرایی رو هم که دوست داره ولی بلد نیست الکی سعی میکنه باهاشون بخونه
.
اگه تو حمام و... آب گرم باشه میگه : داعه سوتم
.
وقتی آب یا غذاشو میخوره تموم میشه میگه : جونت
چون من همیشه بهش میگم نوش جونت
.
منو بغل میکنه میگه آخی خدایا🤗
.عزیزمه اینطوری می ایسته میگه ادب🤗
.
اولین پیاده روی و خرید دو نفره مون رو رفتیم باهم
.
وقتی شیر میخواد میگه به به بخورم؟ میگه بله خوشحال میشه میگه باشه
.
سه ساعت پیش مامانم بود من که رسیدم خواب بود به محض بیدارشدنش منو دید گفت اومد و دویید بغلم کرد خیلی این انتظارش شیرین بود برام
.
از خواب بیدار میشه بهش میگم پاشو مامانی از تختت بیا بیرون و... بلند میشه میگه پاشوندم
.
چیزی بهش میگم میگه بله دوروسه🤔میخواد بگه درسته🤗 تایید میفرماین
.
شدیدا گیر داده به لباسها میاره میگه ایسه یعنی خیسه بعد مثلا لباسهارو میندازه روی مبلها و .. اقصی نقاط خونه
خلاصه زندگیمو بهم میریزه منم نباید بهشون دست بزنم تا خشک بشن
تازه منم که لباسها رو پهن میکنم میاد بهشون دست میزنه میگه ایسه! مامور کنترل ایسی هستن ایشونتازه منم باید دست بزنم و تایید کنم کارشناسیشونو🤗
.
یه پازل چوبی حیوانات براش گرفتم همون یه بار اول جواب داد دیگه جذبش نمیکنه چون بلده بازیهاشو دفعه اول ما کنارش بودیم وقتی درست انجام میداد دست میزد به ما هم میگفت که براش دست بزنیم
.
موقع غذا خوردن کلا تایم بازیه براش غذا رو میریزه تو فنجون آب و با قاشق همش میزنه غذاش رو پرتاب میکنه و حسابی لذت میبره منم چیزی بهش نمیگم
.
یادتونه گفتم عروسکهاشو ردیف میچینه لب تخت؟ چند روزه برعکس میذارشون فکر کنم قهرن
.
وقتی یه صدایی بیاد از جایی میگه : شی بوت؟ صدا بوت؟
.
واسش میخونم سلام سلام بچه ها
اونم میگه : خوشجلا گل گلا
.
وقتی میخواد شیر بخوره جای منم چک میکنه چند بار بلند شد کوسن داد به من گفت پشت
جای من که درست شد دوباره به به خورد
.
میخواد بگه بپوشم میگه بتوشم
ابرو رو میگفت ولی الان میگه اَبور
.
رفتیم بازار با النا کلی گشت و گذار فرمودیم
.
مامانیش براش با پارچه و مبلها خونه ساخت خیلی بهش مزه داد فرداش صبح بیدار شد اولین جمله گفت : هورا خونه ساتم!!🤗
تو خونش ازمون پذیرایی کرد چایی الکی کشمش واقعی البته کشمش به هیشکی نداد
.
منو امیر و مامان نشسته بودیم النا بازیش گرفته بود نوبتی بوسمون میکرد
.
موقع رقصیدن نود درصد اوقات میچرخه بقیه اش رو هم سعی میکنه شبیه خالش برقصه
.
روز دختر بود و کلی کادو گرفت
.



پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به می باشد