النا شاهزاده ی کوچولوی مامانیالنا شاهزاده ی کوچولوی مامانی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

یکی از علائم نادر بارداری و خوردن یه تیکه ی باحال!

1392/5/22 18:28
5,395 بازدید
اشتراک گذاری

نی نی خوشگل مامان، نفس من..

یه شب، قبل از اینکه از باردار بودنم خبر داشته باشم مشغول انجام دادن کارهام بودم و درست جلوی سینک ظرفشویی ایستاده بودم که یهو خون دماغ شدم البته خیلی با شدت!! طوریکه خون داخل سینک و زمین و .. پاشید و من کاملا از این اتفاق غافلگیر شدم !! امیر علی که داشت تلویزیون تماشا میکرد سریع دوید پیش من و حسابی هول شده بود چون خون با شدت از بینیم بیرون میریخت و من واقعا از این حالت جا خورده بودم تعجب  و تو اون حال هم به امیر میگفتم: چیزی نیست چیزی نیست!!

امیر سریع برام صندلی گذاشت، نشستم و سرمو بالا گرفتم و جلوی بینیم رو با دستمال گرفتم اما از دستمال هم بیرون میزد. امیر که حسابی ترسیده بودو هول کرده بود ، قیافه ی خوشملش حسابی استرسو شده بود استرسسریع لباسهام رو آورد تا بریم درمانگاه، منم که متوجه عادی نبودن حالم بودم بی چک و چونه راه افتادم و رفتیم درمانگاه حیات، دکتر معاینه ام کرد و فشارم رو گرفت و گفت که فشارم بالاست!!! و رگهای بینیم از فشار بالا ترکیده!! واقعا جا خوردم!! من سابقه ی این یکیو دیگه نداشتم تا حالا! تعجب

 فشارم ١٥ روی ١٠ بود و دکتر گفت که الان پایین اومده و اولش قطعا بالاتر از این بوده!!

خلاصه دکتر هرکاری از دستش برمیومد انجام داد ولی ظرف حدود ٢٠ دقیقه خونریزی متوقف نشد و گفت اگه خونریزی بند میامد جای نگرانی نبود اما حالا که خونریزی بند نمیاد کاری نمیتونه بکنه و باید بریم بیمارستان و تاکید کرد که باید سریع هم بریم!

این رو که گفت، گفتم نکنه شوخی شوخی بیفتم بمیرم؟ حالا اگرم نیفتم ایستاده یا نشسته بمیرم!!!!!!! و داشتم وصیت نامه ام رو هم تنظیم میکردم!! قهقهه و امیر رو حرص میدادم!!! البته باهاش شوخی میکردم تا از نگرانیش کم کنم آخه اون عسل منه....

خلاصه سریع رفتیم بیمارستان پیامبران و همین که میخواستیم بریم داخل اورژانس خونریزی بند آمد و ما هم دیگه نرفتیم و برگشتیم داخل ماشین امیر میگفت بریم داخل لااقل معاینه بشی! اما منکه میدونستم معاینه شدم و فقط مشکل این بوده که باید خونریزی بند میامده زیر بار نرفتم ولی قول دادم یه کم تو ماشین جلوی در بشینیم اگه دوباره شروع شد سریع بریم داخل!

همین که نشستیم داخل ماشین دیدم علی بابایی هم رسید و حسابی نگرانه، امیر علی بهشون خبر داده بود. اومد و ماجرا رو براش تعریف کردیم اونم با ما یه نیم ساعتی توی ماشین نشست و وقتی مطمئن شدیم که حالم خوبه رفتیم خونه البته قبلش با مامانم و خواهرا تلفنی حرف زدم تا خیالشون راحت شد که من چیزیم نشده آخه نیست که خیلی عزیزم!! نگرانم بودن دیگه!! از خود راضی

 ولی دقت کردین که گاهی مامان و باباها یه سوالایی از آدم میپرسن که خیلی باحاله مثلا  بابام پرسید:

انگشت یا چیزی توی بینیت نکردی خودت؟!!؟ نه یعنی واقعا چی فکر میکنه راجع به من؟

اصلا کردم نمیگم!! بینیه خودمه!! چشمک چه بابای گاهی آدم نی نی فرض کنی دارم من؟؟ (بعضیا این جمله رو باید ٢-٣ بار بخونن تا منظورم رو متوجه بشن)

 تو این نیم ساعتی که تو ماشین بودیم بابا یه چند دقیقه ای رفت و وقتی برگشت یه عالمه دل و جیگر برام خریده بود که تقویت بشم آخه ٥٥ دقیقه ی تمام خونریزی بند نیامده بود و واقعا ضعف کرده بودم!!

جاتون خالی ساعت ١ نصفه شب کنار خیابون جیگری خوردم که به عمرم نخورده بودم! انقدر بهم چسبید و مزه داد که دلم نمیخواست تموم بشه! البته ٣ تایی با هم خوردیما من اصلا نمیتونم تنهایی یه خوراکی رو بخورم و تعارف نکنم، اصلا تکخور نیستم! ولی در زمینه ی دل و جیگر کاملا دلخورم!! ( نه اینکه از چیزی دلخور باشما، دل میخورم)

بعد از اینکه فهمیدم باردارم و این بالا رفتن فشارم رو با دکترم مطرح کردم، گفت که این مورد یکی از علائم نادر بارداریه و بعضیا اینطوری میشن ! و این به خاطر افزایش ٤٠ درصدی خون در بدنه و در بعضی افراد پیش میاد و به همین دلیل تا چند وقت آسپیرین میخوردم و با رعایت تغذیه ی مناسب و کم نمک، دیگه مشکلی برام پیش نیومد شکر خدا و وقتی اینو برای مامان امیرعلی ( مامان سادات/مادرشوهرم) تعریف کردم گفت که اونم وقتی داداش علی رو ( برادرشوهر بزرگم ) باردار شده، همینطور شده بوده  !!

وقتی فهمیدیم این مسئله بخاطر بارداری پیش اومده بابام میگفت پس نی نی باید شبیه من بشه چون دل و جیگره خیلی بهت مزه داد! و راست هم میگفت با اینکه نباید چند ماه اول بارداری دل و جگر و.. خورد اما منکه ندونسته خورده بودم و خیلی هم مزه داده بود اگر این داستان تیکه خوردن و شباهت و اینها واقعیت داشته باشه!....

واقعا این تیکه اثر میکنه!!

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به می باشد