النا شاهزاده ی کوچولوی مامانیالنا شاهزاده ی کوچولوی مامانی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

«در جواب دخترم که پرسيد: چرا مرا به دنيا آوردي؟»

1392/7/1 10:56
2,057 بازدید
اشتراک گذاری

این شعر رو زمانی خوندم که نه بچه ای داشتم و نه حتی خیال داشتنش رو..

و این شعر با همه ی تلخیهاش حس خوبی از مادر بودن بهم داد :

 فريده حسن‌زاده براي شعر «در جواب دخترم که پرسيد: چرا مرا به دنيا آوردي؟» سروده شده به زبان انگليسي به عنوان نامزد دريافت جايزه ادبي پوشکارت معرفي شد.

در جواب ِ دخترم که پرسيد: چرا مرا به دنيا آوردي؟

زيرا سال‌هاي جنگ بود
و من نيازمند ِ عشق بودم
براي  چشيدن ِطعم  آرامش.

زيرا بالاي سي سال داشتم
و مي ترسيدم از پژمردن
پيش از شکفتن و غنچه دادن.

زيرا طلاق واژه اي ست
تنها براي مرد و زن
نه براي مادر و فرزند.

زيرا تو هرگز نمي‌تواني بگويي:
مادر ِ سابق ِ من
حتي وقتي جنازه‌ام را تشييع مي کني.

و هيج چيز، هيچ چيز در اين دنيا نمي تواند
ميان ِ مادر و فرزند جدايي افکند
نفرت يا مرگ حتي.

و تو بيزاري از من
زيرا تو را به دنيا آورد ه ام
تنها به خاطر ِ ترسم از تنها ماندن

و هرگز مرا نخواهي بخشيد
تا  زماني که خود فرزندي به دنيا آوري
ناتوان از تاب آوردن ِ خاکستر ِ سوزان ِ

روياهاو آرزوهاي دور و درازت...

متن انگلیسی در ادامه ی مطلب

In Answer to My Daughter :  Why Did You Bring Me Into Existence  

Because it was wartime

and I needed lovemaking

to taste a bit of peace

Because I was over thirty

and I needed blooming

before becoming droopy

because divorce is a word

for men and women

not for mothers and children

Because you can never say

my ex-mother

even when you attend my funeral 

And nothing, nothing in this world

can separate a mother from her child

neither hate nor death

And you hate me

because I brought you into existence

only for my fear of loneliness

 And you'll never forgive me

until the day you bring a child into existence

unable to bear the burning ashes of

                                                      your dreams                                          

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به می باشد