النا شاهزاده ی کوچولوی مامانیالنا شاهزاده ی کوچولوی مامانی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

جشن تولد یکسالگی پرنسس النا..

تولدت مبـــــــــــــــــــــارک HAPPY BIRTHDAY یکسال به اندازه ی چشم بهم زدنی گذشت و تولد شاهزاده کوچولو رسید.. و ما هم تولد خانمی رو با چند روز تاخیر(بخاطر بیمارستان بودن علی بابایی) با تم النا خانم و آدم برفی با طراحی مامان یعنی بنده برگزار فرمودیم..  با حضور مامان و بابا مامانی گلناز و علی بابایی خاله ساناز و خاله المیرا عزیزجون و آبابا و مامانی رضوان اینم عکس کیک تولد النا خانم که بستنی های روی کیک رو خودم درست کردم:   اینم عکس تاج پرنسسه که خودم براش درستش کردم! چقدر مادر هنرمندیم من!   یکی یه دونه ای دختر خوشگلم.. از اونجایی که مهمون...
1 تير 1393

دوازدهمین برگ از دفتر یکسالگی النای من

وای خدا.. ممنونم ازت که لذت داشتن یه دختر کوچولوی به این نازی رو به من دادی .. شکر .. هزاران بار شکر.. النای من داره یک ساله میشه .... و کاراش انقد شیرین و دوست داشتنیه که نمیدونم کدومو بنویسم!  صبحها که رو تختی رو مرتب میکنم میدوئه روی پتو دراز میکشه و ادای لالا کردن درمیاره.. در عین حال زیر چشمی منو میپاد و زیر زیرکی میخنده دالی بازی میکنه.. میره توی اتاق خواب و در رو میبنده بعد در رو باز میکنه میگه:  دالی... وقتی نشستم میاد و غافلگیرم میکنه! میاد پشت کمرم صورتشو میاره جلو و میگه:  دا...   موقع بازی یا نانای واسه خودش آهنگ میزنه : با دهنش تق تق میکنه! برای راه رفتن تمرینهای مختلف ا...
21 خرداد 1393

عکسهای هنری النای مامان - شماره سه

عکسهای هنری النای مامان - شماره سه: النا خانمی متولد هفته ی اول ژانویه است این عکسها به مناسبت کریسمس و تولد النا خانم ، دونه برفیه خودم حال و هوای زمستونی داره:                               happy new year 2014      ...
12 خرداد 1393

یازده ماه همنفس با تو...

کارای جدیدش منو کشته! همه ی کاراش شیرینه.. همه ی اداهاش به دل میشینه... عسله این دختر من .. دخترم دیگه میتونه برای چند ثانیه تعادلش رو حفظ کنه و بایسته... هورا ... البته زودی میافته ها اما انقدر برای رو پای خودش ایستادن مصممه که بی معطلی دوباره سعی میکنه منم که از تماشای تلاش کردنش لذت میبرم...  اواسط یازده ماهگی بین فاصله ی دوتا صندلی رو دستش رو رها میکنه و با یه گام طی میکنه .. النا در حال تمرین راه رفتن: روز آخر این ماه دیگه بدون اینکه دستش رو به جایی بگیره خیلی خوشگل دستاش رو میگیره بالا و 4-5 قدم راه میره بعد میافته ... درسته که میگن اگه بخوای کاری رو انجام بدی و مصمم باشی ش...
6 خرداد 1393

عکسهای هنری النای مامان - شماره دو

عکسهای هنری النای مامان - شماره دو :                               تو پاداش کدوم خوش رقصیه من به درگاه خداوندی دخترم؟ چطوری شکر داشتنت رو بجا بیارم؟ چقدر بگم دوستت دارم تا قلبم آروم بگیره؟ دوستت دارم.... دوستت دارم... دوســــــــــــــتتــــــــــــــــ دارمــــ   ...
6 بهمن 1392

النا سقای کوچک کربلای حسین(ع)

  پدربزرگ النا آقا سید حسین، که خدا رحمتشون کنه یک عمر برای امام حسین(ع) مداحی کردن ولی یادمه که این شعر رو خیلی دوست داشتن منم فقط همین قدرش رو یادمه: دانی که چرا چوب شود قسمت آتش؟ بی حرمتیش بر لب و دندان حسین(ع) است. دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش؟ زیرا که خدا نیز عزادار حسین (ع) است... سال گذشته میدون ملت مراسم خیلی خوبی برای محرم برگزار کردن که ما هم اونجا بودیم نذر کردم که النا خانمی صحیح و سلامت بدنیا بیاد و منم محرم سال بعد(یعنی امسال) به نیت علی اصغر امام حسین(ع) لباس سقایی تنش کنم.. النا خانم ساداته و برای همین لباسش رو سبز گرفتم و چون خانومه سربندش رو یا فاطـــــمه زهـــــرا(ص) به امید ای...
29 دی 1392

ده ماهگیه ستاره ی آسمونم..

نفس و عمر مامان حالا دیگه ده ماهه شده، دختر کوچولوی من داره کم کم خانمی میشه برای خودش و من می مونم و شکر هزار باره و هر روزه ی خدا برای وجود این فرشته ی کوچولو توی زندگیمون... خانمی چهار دست و پا رو کاملاً با کیفیت اجرا میفرمایند!به حدی که دیگه دوست نداره توی روروئک بمونه و دوست داره که بیرون باشه و روروئکش رو هل بده! از مبلها و میزها هم برای ایستادن کمک میگیره و با اینکه پاهاش مثل بچه آهو میلرزه اما دست از تلاش برنمیداره.. می ایسته و همینطور که به مبلها تکیه میکنه برای راه رفتن تلاش میکنه و یه کم جابجا میشه، مثل صخره نوردها دستاش رو از روی هم رد میکنه و حرکت میکنه! هزار بار میافته و بلند میشه! گاهی هم برای یه لحظه دستش...
23 دی 1392

نه ماهگی عسل بانو ...

این مطلب مربوط میشه به نه ماهگی قند عسلم، یعنی زمانی که سنش دقیقاً دو برابر زمان تولدش شده! و البته ایشون ٦٠ برابر زمان تولدشون شیطون بلا شدن! و یکی از بانمکترین عکسهای النا توی ٩ ماهگی گرفته شده: خوابالو و پف کرده و یه کم اخمو:    چهار دست و پا رفتنش بهتر شده اواخر نه ماهگیش دیگه کاملاً صحیح چهاردست و پا میره و پاهاش رو دوتایی نمیپرونه!!!و از پله ی آشپزخونه هم میاد بالا دوست داره موقع چهاردست و پا رفتن یه وسیله ای دستش باشه ، مثل کنترلها، گوشی و .. و تمام سعیش رو هم برای خرد و خاکشیر شدنش میکنه! از هفته ی آخر این ماه هم دستای خوشگلش رو میگیره به وسایل خونه و می ایسته! عاشقشم.. همچنان خیلی ...
9 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به می باشد